۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

خواب

در جايي متروك در ايران برجي سنگي هست كه خيلي بلند نيست، نه در دارد نه پنجره. توي تنها اتاق كثيف و مدور آن يك ميز و نيمكت چوبي هست. در آن سلول مدور مردي كه شبيه من است با حروفي مي‌نويسد كه من سر در نمي آورم، شعري طولاني در باره ي مردي كه در سلول مدور ديگري در باره‌ي مردي شعري مي‌نويسد كه در سلول مدور ديگري...
اين رشته سر دراز دارد و هيچ كس قادر نيست آنچه را زنداني‌ها مي نويسند بخواند.

...
..
خواب
خورخه لوئیس بورخس
اسد الله امرایی